توی اینترنت یه مقدار جست و جو کردم تا با ساده ترین و سریع ترین روش پخت نان آشنا بشم . یکی از این نانها ، نوعی نان عشایر بود به نام نان تیری . البته چند سال پیش توی نمایشگاهی با این طرز پخت قدری آشنا شده بودم و دلم میخواست حتما یه بار امتحانش کنم . روشش بسیار ساده است . یه مقدار آرد گندم ( میتونه آرد سفید هم باشه ) و یه مقدار نمک و آب رو با هم مخلوط میکنیم . ( البته من یه مقدار خیلی کم پودر خمیر مایه هم بهش اضافه کردم ) و حسابی ورز میدیم. بعد از 10 الی 15 دقیقه میتونیم چونه ها رو آماده کرده و خمیر رو روی تابه داغ پهن کنیم . بعد از اینکه حبابها روی دو طرف نان پیدا شد ، اون رو یه مقدار بسیار کوتاه در حد چند ثانیه روی حرارت مستقیم قرار میدیم و تمام ... نان ما آماده است .... البته به نظرم این دقیقا مثل اون نانهای عشایر نمیشه . ولی شبیهش است و خیلی زود و سریع میتونیم نان لواش خونگی خوشمزه داشته باشیم .
من برای عصرونه امروز پختم و روش قدری شنبلیله هم پاشیدم تا عطر بهتری داشته باشه . جاتون خالی ..... عااااااااااااااالی شد . واقعا" از کارم راضیم و حس خیلی خوبی از این کار دریافت کردم.....
بعدش هم یه چایی روی آتیش باقیمانده ذغالها بار گذاشتم . فوق العاده بود .... برای این کار تقریبا" دوساعت زمان صرف کردم و حسابی لذت بردم ....
مدتها دلم میخواست همینجا توی تراس (بهشت کوچیکم ) بتونم چای آتیشی یا ذغالی درست کنم و گاهی هم سیب زمینی ، بادمجان و ... کباب کنم و هم بشه روش نون بپزم ، بدون اینکه خاکستر زیاد به پا بشه و جایی رو کثیف کنه و جای زیادی رو هم در برنگیره . خیلی فکر کردم که از چه ظرفی استفاده کنم بهتره تا بالاخره به این نتیجه رسیدم (سطل های شیری که روستاییها برای دوشیدن گاو و ... ازش استفاده میکنند ) . البته این با اون طرح کاملی که در ذهن من بود یه کم متفاوته ولی کارم رو راه می اندازه . فقط باید چند تا سوراخ هم روی دیواره ظرف بزنیم که بتونم گاهی هم نان روش بپزم . یه تابه نان پزی کوچولو هم واسه سر همین سطل تهیه کردم ، خیلی با مزه است . اگه خدا بخواد الان خمیرش رو آماده میکنم و بعد از ظهر یه چند تا نون کوچولو سر همین ظرف می پزم ..... خدای من ... چه بوی عطر نانی توی این بهشت کوچولو بپیچه ...............
اینم بهشت کوچیک من که عاشقشم .....
ممنون خدای مهربووووووووووووووووووووووون ...............
گرچه توی این وبلاگ بنا ندارم خیلی متن بنویسم ، اما جاداره که در پاسخ پیام دوست گرامی یه توضیح کوچولو بنویسم .
من نمیدونم تبریزیها بر چه مبنایی این جمله رو گفتن ، اما شعری که من در پست قبل نوشتم سندیت تاریخی داره که در نوع خودش هم یک شاهکار ادبی است . این بیت زیبا رو هم به ناصرالدین شاه قاجار نسبت داده اند و هم به قصیده سرای مشهور دربارش " قاآنی شیرازی " .
بر پایه ی منابع تاریخی ، شاه خوش ذوق و هنرمند قاجار نخستین بار به سال 1267 هجری قمری یعنی سال سوم پادشاهی اش به بروجرد رفت و حدود ده روز اقامت کرد . یقینا" طبیعت زیبا و سرسبز و آبو هوای معتدل بروجرد ، شاه خوش قریحه را تحت تأثیر گذاشته که پس از آن در طول پنجاه سال سلطنت چند بار دیگر به بروجرد سفر کرده است .
اینم شعر کاملترش:
تا که پدیدار شد بهار بروجرد
شد چو بهشت برین دیار بروجرد
باغ و گلستان بدست باد بهاری
خرمن گل میکند نثار بروجرد
گفت یکی بیت نغز ناصرالدین شه
تا ببری پی به اعتبار بروجرد
گرچه صفاهان بهشت روی زمین است
لیک نیرزد به یک بهار بروجرد
منبع :
تذکره ی حزین یا دورنمایی از شهرستان بروجرد ، حسین حزین بروجردی ، انتشارات مجمع متوسلین به آل محمدباز هم ممنون از پیامتون ، دوست عزیز
اینجا شمال نیست آ !!! ....
یکی از روستاهای منطقه کپرگه بروجرد است که از شهر فقط 15 دقیقه فاصله داره
شقایق های زیبا که سرتاسر بروجرد و اطرافش رو فرا گرفته و به هر طرف که برای تفریح قدم میگذاری ، میتونی شاهدش باشی
یکی از پرنده های منطقه که من موفق شدم عکسش رو بگیرم
پرنده های زیبای رنگی و کوچولوی ناز دیگه هم بودن که من با تلاش زیاد موفق به شکار عکسشون نشدم
گیاه موسیر که به وفور در این منطقه یافت می شود
گیاهان دیگر منطقه که من تصویر اونها رو نگرفتم شامل : ورکواز ، شنگ ، همه تره ای (چند گیاه رو با هم در بر میگیره ) پاغذو ، تره کوهی ، پونه و آویشن (که در ارتفاعات یافت میشه )
یه گل ناز کوچولو
و این محل زیبا که من عاشقشم ....
( روستای ونایی )